با تیغ، شاهرگش را زدند:

جزییات تازه از قتل تکان دهنده خانم معلم و ۳ دخترش در لارستان

سومانیوز؛ با گذشت چند روز از قتل‌ عام چهار عضو یک خانواده اهل بیرم استان فارس، بسیاری از اهالی این شهرستان و مردم در شوک وقوع این جنایت هستند. قاتلان این جنایت هولناک که زن و شوهر هستند دستگیر شده و به‌ گفته یکی از بستگان نزدیک خانواده مقتولان، هر دو به قتل با انگیزه سرقت طلا اعتراف‌ کرده‌ اند.

به گزارش گروه رسانه ای ایران – گرا؛ دو روز پیش مراسم تشییع پیکر سه دختر هفت، هشت و ۱۳ساله و همچنین مادر۴۱ ساله آنان در میان غم و اندوه اهالی بیرم، روستاها و شهرهای اطراف برگزار شد.

ابوطالب خلیلیان، عموی خانواده درباره جزئیات این جنایت می‌گوید: «این زن و شوهر چهار ماه قبل خانه‌ ای را اجاره کردند و با خانواده برادرم اصغر یعنی پدر مقتولان رفت‌ و آمدداشتند. زن ۲۵ساله و مطلقه و مرد هم ۳۰سال به بالاست. مرد خرما فروش بود و وضعیت مالی مناسبی نداشت. این مرد گویا یک زن و سه بچه در روستای مادرش داشت و این زن دومش بود.

چون در بیرم غریب بودند، همسر برادرم خیلی هوای‌ شان را داشت. خانواده برادرم اگربه عروسی یا بازار می‌رفتند، آن‌ ها را هم می‌بردند. اگر غذایی درست می‌کردند به این زن و شوهر هم می‌دادند. زن‌ برادرم آموزگار و بسیار خون گرم بود. دو سه هفته قبل از این اتفاق، مراسم عروسی یکی از اقوام‌ مان بود و این زن و همسربرادرم هم بودند. درمنطقه ما زنان از طلا های سنگین‌ وزن در مراسم‌ ها استفاده می‌کنند. زن مستاجر هم در مراسم بود و مدام از طلا های همسر برادرم عکس و فیلم می‌گرفت و برای شوهرش می‌فرستاد.»

به گفته عموی مقتولان، این زن‌ و شوهر طبق اقاریر خود در آگاهی تصور می‌کردند زن همسایه طلا های بسیاری هم در خانه دارد و همین باعث شد تا نقشه قتل را بکشند: «روز جنایت و زمان غروب وقتی سجاده نماز همسر برادرم هنوز پهن بود، زن همسایه از او خواست تا نحوه آماده‌کردن رنگینک را آموزش دهد. زن‌ برادرم هم رفت. دو دختر کوچکش آرام و جانان گفتند ما هم می‌آییم‌که مادرشان گفت مشق‌ هایتان را بنویسید. مدتی بعد آرام و جانان پشت در بین دو خانه آمدند. زن همسایه در را بازکرد و آن‌ ها را به خانه برد. پس از ورود به خانه، آن‌ ها راه‌ های تنفسی و سر و صورت بچه‌ ها را با چسب پوشانده و با چاقو شاهرگ‌ شان را زدند.

آن‌ ها پیش از آرام و جانان نیز زن‌ برادرم را چسب‌ کاری‌کرده و با تیغ، شاهرگش را زده بودند. سپس برای این‌که خون بچه‌ ها صحنه جنایت را لو ندهد، اجساد را به حیاط برده و از نیمه کمر داخل یک دبه ۲۰ لیتری آبی‌ رنگ قرار دادند تا خون‌ شان داخل دبه بریزد. بعد سراغ آوا دختر بزرگ خانواده رفتند و گفتند بیا مادرت کارت دارد. آوا را هم ابتدا در تشت آب حمام خفه کرده و بعد رگ گردنش را زدند. بعد از قتل آوا، مرد قاتل صورتش را پوشانده و سراغ محمد امین پسر۱۲ساله خانواده رفت که برادرزاده‌ ام جا خورد وگفت عمو چرا اینطوری هستی که مرد گفت من نقش دزد را بازی می‌کنم و تو نقش پلیس. بعد دستان برادرزاده‌ ام را از پشت با چسب بست. مرد قاتل فکر می‌کرد برادرم در خانه گاو صندوق دارد که سراغش را از برادرزاده‌ ام گرفت و او هم گفت نداریم. مرد چرخی داخل خانه زد و بعد هم محمد امین را برداشت و با خود به خانه‌ اش برد.

محمدامین در هال نشست، اما نمی‌دانست پشت دیوار هال جسد مادرش است. برادرزاده‌ ام برای ما تعریف کرد که زن قاتل در حمام بوده و صورتش را احتمالا به‌ خاطر بوی خون پوشانده بود. زن به شوهرش گفت بیا داخل حمام که او هم رفت. محمد امین می‌گفت صدای آب را می‌شنیدم. به گفته برادرزاده‌ ام، وقتی مرد از حمام خارج شد روی پایش خونابه بود. می‌خواستند محل جنایت را بشویند تا لو نروند. سپس مرد قاتل محمد امین را دست و پا بسته داخل پیکان خودش انداخت و زنش هم سوئیچ خودروی پژو پارس برادرم را برداشت و حرکت کردند. گویا پیکان خودشان هم سرقتی بود. آن‌ ها محمدامین را گروگان گرفتند تا در صورت لزوم برای فرار از او استفاده کنند.»

شب‌ هنگام وقتی پدر برگشت، خانه درسکوتی مرگبار فرو رفته بود. صدای هیچ‌ کدام ازعزیزانش نمی‌آمد. با نگرانی با برادرش ابوطالب تماس گرفت و گفت در خانه باز است و ماشین هم نیست. برادرش از او پرسید ردیاب پژو کجا را نشان می‌دهد و پدر گفت یکی از روستا های اطراف را که حدود ۲۰ دقیقه با بیرم فاصله دارد. همان لحظه عموی بچه‌ ها به همراه دو نظامی دیگر به سمت محلی که ماشین در حال تردد بود، حرکت کردند. زن و شوهر در این مسیر چند بار تصادف کرده و هربار جای راننده‌ ها تغییر می‌کرد. صدای باند ماشین را هم زیاد کرده بودند تا اگر محمد امین کمک خواست، کسی صدا را نشنود.

در ادامه مرد قاتل به خانه برگشت تا با کشتن پدرخانواده، کار را تمام کند و پلیس هم طی یک عملیات تعقیب‌ و گریز زن قاتل را درحالی‌که پشت فرمان پژوی پدر خانواده نشسته و محمد امین هم دست و پا بسته بود، دستگیر کرد. پلیس به پدر خانواده گفت که پسرت را دست‌ و پا بسته در صندوق عقب ماشین پیدا کردیم و برو خانه همسایه‌ ات. پدر رفت و تقریبا هم زمان با او، مرد قاتل با پیکان خودش هم مقابل خانه رسید. پدر خانواده به او گفت: زنت را پاسگاه گرفته و بگو زن و بچه من‌ کجا هستند که مرد گفت خبر ندارم و تازه به خانه برگشته‌ ام.

پدر گفت اگر راست می‌گویی در را باز کن. او هم در را باز کرد و خودش جلو رفت و برادرم هم پشت سرش که یک‌ دفعه برادرم جسد همسرش را دید. هدف مرد این بود که برادرم را به داخل کشانده و به قتل برساند. برادرم به محض دیدن جسد همسرش از خانه به‌ سرعت و فریاد زنان بیرون آمد. مرد قاتل در اعترافاتش گفته بود که می‌خواستیم همه را بکشیم. هم زمان نیرو های نظامی نیز از راه رسیده و مردم هم جمع شدند. قاتل دستگیر شد و پس از حضور رییس پلیس آگاهی مرکز شهرستان، اجساد به پزشکی‌ قانونی منتقل شد.

قاتلان به ارتکاب چهار قتل اعتراف کرده و گفتند قصد کشتن تمام اعضای خانواده را داشتیم. بنا داشتیم پس از قتل همگی، اجساد را درون خودروی آن‌ ها قرار داده و پس از انتقال آن به گردنه، درون دره بیندازیم تا صحنه جنایت را تصادف جلوه دهیم و سپس برگردیم به همان خانه و زندگی‌ مان را ادامه دهیم. برادر مرد ادامه داد: ارزش طلا های همسر برادرم حدود یک میلیارد تومان بود و این‌که گفته شده او طلا می‌خریده و به زن همسایه می‌گفته، صحت ندارد.

آن‌ ها در خانه گاو صندوق هم نداشتند و اشتباه محاسباتی این زن‌ و شوهر بود. برادرم و همسرش هردو معلم بودند و برادرم به‌عنوان شغل دوم عصر ها سراغ لوله‌ کشی و نصب کناف می‌ رفت. قاتلان از ساعت ورود و خروج خانواده برادرم اطلاع کامل داشتند. زن‌ برادرم حتی نزد برادرم علی که خانه متعلق به او بود گفت که اینها دست‌ شان تنگ است و برای همین برادرم از دریافت اجاره‌ بها منصرف شده بود.

مردم می‌گویند اینها سابقه‌ دار بودند و حتی در روستایی دیگر همین مرد زنی دیگر را چسب‌ کاری کرده و طلا هایش را دزدیده اما او را نکشته بود.

درمورد طلا ها هم یک مقدار از طلا ها وجود دارد، اما وضعیت بقیه مشخص نیست و مرد قاتل هم گفته است اطلاعی ندارد. منتظریم آگاهی این مسأله را حل کند. جو بیرم بسیار ماتم‌ زده است و از همه‌ جا برای تسلیت آمده‌ اند. تنها درخواست ما و حتی درخواست امام‌ جمعه‌ مان در مراسم تشییع، اعدام در ملأ عام در بیرم است تا کمی از درد برادرم تسکین پیدا کند./

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on print

لینک کوتاه خبر:

https://soumanews.ir/?p=13813

اخبار مرتبط:

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها