از فرید حسین پور ملک جهان پسر عنكبوتي صومعه سرایی بيشتر بدانيد؛

پسر عنکبوتی صومعه سرایی نابغه آینده صخره نوردی ایران

اختصاصی سوما؛ همانطور که در خبرها آمده بود با پیدا شدن پسر عنکبوتی در صومعه سرا و اعلام این خبر توسط سومانیوز، بصورت باور نکردنی این موج سراسر کشور را فرا گرفت و بیش از ۴۲۰ سایت و پایگاه خبری و خبرگزاری نسبت به انتشار این خبر اقدام نمودند و فرید ۲/۶ ساله ما در عرض یک چشم به هم زدن و به سرعت نور جهانی شد.

بنابراین تصمیم گرفتیم گزارشی ویژه ترتیب دهیم تا به جزییات بیشتری از زندگی این خردسال شگفت انگیز بپردازیم تا شما خوانندگان عزیز نیز از آن مطلع شوید.

روز پنج شنبه با داریوش پدر فرید تماس گرفتیم و موضوع را با اون در میان گذاشتیم و او هم با رویی گشاده پذیرفت و به اتفاق دوستان رفتیم منزل پسر عنکبوتی تا از نزدیک شاهد کارهایش در خانه باشیم.

مژگان منصوری مادر فرید اولین کسی بود که به این ویژگی فرید پی برد. او گفت : فرید یک سال و تقریبا پنج ماهش بود، روزی در خانه پدرشوهرم بودیم و کل خانواده آنجا جمع بودند که ناگهان متوجه شدیم فرید نیست. وقتی کمی دنبال او گشتیم، ناگهان با صدای جیغ و سر و صدای بچه های دیگه فهمیدیم که فرید از لوله گاز داخل پذیرایی که برای شومینه نصب شده بود بالا رفته و از همان بالا مشغول خندیدن به بچه های دیگه شده که من رفتم و فرید پایین رو آوردم.

داریوش حسین پور ملک جهان پدر این وروجک گفت: البته من قبلا متوجه شده بودم که فرید تمایل زیادی به بالا رفتن دارد. مثلا وقتی از کنار مغازه هایی که کرکره آنها پایین بود رد می شدیم فرید به حالت لج کرکره رو می گرفت و از آن مقداری بالا می رفت. البته فکر کنم بار سوم یا چهارم بود که گذاشتم تا هر جایی که دوست داره بالا بره و اون به اندازه قد من که تقریبا یک متر و هشتاد سانتی متر میشه از کرکره بالا رفت.

مادر فرید گفت: چند وقت بعد که نزدیک ایام عید بود به خاطر اینکه بچه کوچک داشتم (فرید) مجبور شدم کمی زودتر به خونه تکانی شب عید بپردازم بخاطر همین خیلی یک ماه زودتر اقدام به این کار کردم که آرام آرام به همه کارها برسم. یک روز وقتی که می خواستم توی اتاق و بالای کمد دیواری رو تمیز کنم نردبان رو گذاشتم و رفتم روی نردبان و کارم را انجام دادم و برای اینکه به غذا سری بزنم به آشپزخانه رفتم و وقتی که برگشتم با صحنه عجیبی مواجه شدم. دیدم که فرید از نردبان رفته بالا، اول ترسیدم که نکنه مثلا از بالا بیفته اما وقتی با خنده هاش مواجه شدم، آرام زیر نردبان رو کمی جلوتر آوردم تا شیب نردبان بیشتر بشه که دیدم فرید از همون بالا دور زد و با سر از نردبان به سمت پایین حرکت کرد و روی زمین رسید. من که با دیدن این حرکت خشکم زده بود بغلش کردم و کلی قربون صدقه اش رفتم و وقتی باباش از سر کار اومد بهش گفتم. تقریبا تو همین زمان بود که فرید رو باور کردیم. فرید هم معمولا روی زمین نبود و هر وقت می خواستیم دنبالش بگردیم بالای کمد و میز و نردبان میله گاز پیداش می کردیم.

داریوش گفت: تو همین وقتها بود که به سرم زد فرید رو کنار یکی از مغازه های اطراف خونه که تازه ساخته بودن و ارتفاعش تقریبا به پنج متر می رسید ببرم و ببینم که تا چقدر بالا میره و وقتی این کار رو انجام دادم دیدم که فرید تا بالای کرکره یعنی پنج متر صعود کرد. البته باید بگم که چون مغازه تازه ساخت بود هنوز داربست ساختمان جمع نشده بود و من هم در کنار فرید از داربست بالا رفتم تا مراقبش باشم.

مادر فرید گفت: فرید که تقریبا راهش رو پیدا کرده بود دیگه زیاد روی زمین نمی موند مثلا وقتی صبح از خواب بیدار می شد بجای اینکه از ورودی آشپزخانه وارد بشه از روی مبل بالا می اومد و روی میز اوپن می نشست .

داریوش گفت: یک روز که برای کاری رفته بودم فرمانداری با آقای جوهری که خبرنگار صدا و سیمای مرکز گیلان در صومعه سراست هم صحبت شدم و جریان را برایش تعریف کردم. اول اون بنده خدا باور نکرد اما وقتی با اصرار من روبه رو شد مشتاق شد تا بیاد و کارهای فرید رو ببینه. خلاصه آقای جوهری اومد و وقتی که خودش دید باورش شد و گفت این یه سوژه خیلی خوبیه و رفت تا با دوربین و وسایل آمد و از کارهای فرید فیلم گرفت. فیلمبرداری که تموم شد و گزارش فرید توی شبکه گیلان پخش شد و روزنامه معین هم یه گزارش کوتاهی از فرید با عکس چاپ کرد. اما این قضیه همینطور بایکوت موند و دیگه کسی خبری از فرید نگرفت. خیلی این در و اون در کردم تا بتونم یه جوری فرید رو مطرح کنم تا بعدها وقتی بزرگ شد بتونه از این ویژگیش استفاده کنه. تو برنامه رکورد ثبت نام کردم، با تمام شبکه های تلویزیونی تماس گرفتم و فقط وعده می شنیدم. یه روزی که داشتم از تهران برمی گشتم توی اتوبوس راننده و کمک راننده که از دوستای من بودن جویای فرید شدند و پرسیدند که تهران چیکار داشتم و من هم براشون تعریف کردم که رفته بودم تلویزیون تا بتونم فرید رو توی برنامه نود یا رکورد ثبت نام کنم تا این کارش رو اونجا نشون بدن، اما دست از پا درازتر برگشتم. ناگهان آقای حسین بخشی پور که یکی از بهترین راننده های اتوبوس شهرمونه به من شما (آقای بلالایی) رو معرفی کرد و گفت : بهترین کسی که میتونه کمکت کنه بهنام هستش و من پرسیدم کدوم بهنام و سجاد رمضانی کمک راننده گفت : بهنام بلالایی که تهران کار می کنه و توی کارهای خبر و سایت و روزنامه و اینجور چیزا سر رشته داره، با نشونی هایی که بهم دادن یهویی یادم اومد که ما با هم در دروه راهنمایی هم مدرسه ای بودیم و همدیگه رو میشناسیم. خلاصه اینجوری بود که من با شما تماس گرفتم و شما هم زحمت این کار رو انجام دادین.

مادر فرید گفت: از وقتی که شما خبر رو توی سایت زدین کل فامیل ها زنگ می زنن و میگن فلان سایت خبر فرید و زده، اون یکی سایت خبر پسر عنکبوتی رو زده واقعا جا داره که همین جا از شما و کل همکاراتون که زحمت کشیدن تا حرکات این وروجک رو پوشش بدین ممنونم.

یکی از بچه های تحریریه گفت: خبر دارین که چقدر مردم واسه این پسر عنکبوتی ما پیام گذاشتن؟ خلاصه همه جا رو شلوغ انداخته این وروجک.

تو همین صحبتها بودیم که پدر بزرگ فرید هم اومد. یکی از بچه ها پرسید آقا داریوش شما توی دوران کودکی یا نوجوانی هم مثل فرید بودید؟ داریوش گفت: در کل ذات پسر بچه ها شیطنت داره و من هم توی دوران بچگی از در و دیوارو دار و درخت بالا می رفتم و البته الان هم ادامه داره بخاطر کارم که نصب داربست هست. داریوش گفت : که من کنار در خونه یه میله نه متری رو نصب کردم و سر ظهر که از سر کار برمی گردم با فرید و برادرش میایم اینجا و با فرید مشغول تمرین کردن میشیم. اینجا بود که به پیشنهاد یکی از همکاران رفتیم و تا مجددا از بالا رفتن پسر عنکبوتی عکس تهیه کنیم.

یکی از همکاران رو به فرید کرد و گفت: فرید می دونی به تو چی میگن؟ فرید هم سرش رو تکون داد و گفت : قهرمان. ازش پرسیدم داداشت چیه؟ فرید گفت: دانشمند.

داریوش گفت: زمانی که من نباشم توحید برادر وحید خیلی ازش مراقبت می کنه. مادر وحید هم اشاره کرد که بیشتر وقتها ما به اصرار توحید بود که میذاشتیم فرید از نردبان، کرکره و یا میله ها بالا بره.

پدر بزرگ فرید هم که از اون آدمهای خوش مشرب روزگاره و با حدود پنجاه چند سال و موهایی بلند و سفید گفت: این وروجک به بابابزرگش کشیده

در همین حال بودیم که توحید به باباش اشاره کرد و گفت : که فرید رو ببر تا از لوستر آویزون بشه. ما تعجب کردیم و پدر و مادر فرید می خندیدن. خلاصه فرید روی دوش باباش نشست و داریوش نزدیک لوستر شد و فرید با گرفتن میله های لوستر از اون آویزون شد.

مادر فرید گفت: اینها که چیزی نیست فرید وقتی که از لوله گاز بالا میره من همونجا بهش خوراکی، ساندویچ، بستنی و … میدم و اون همون بالا میخوره. واقعیتش اینه که فرید معمولا روی زمین نیست و بیشتر وقتش رو در ارتفاعات خونه بسر می بره. نکته جالب اینه که همه پدر مادرا بیشتر وسایلها رو از دست بچه ها بالای کمد و طاقچه و … میذارن ولی ما مجبوریم زیر تخت و … قائم کنیم.

داریوش در جواب سئوال که آیا از مسئولین کسی سراغی از این بچه گرفته یا نه؟ گفت : به همت آقای جوهری و آقای پیمان اخوان در جشن میلاد امام حسین (ع) که در سال ۸۹ برگزار شد از فرید تقدیر شد و جوایزی هم به فرید دادند در همین جا بود که نماینده صومعه سرا آقای دلخوش نیز به سمت فرید اومد و اون رو مورد نوازش قرار داد و مبلغی رو هم به عنوان هدیه به فرید داد که من وقتی ازش تشکر کردم و گفتم که راضی به زحمت نیستم. مهندس دلخوش گفت: خیلی دوست داشتم این وروجک رو ببینم چون ازش خیلی تعریف شنیده بودم و امشب هم به برکت این جشن این وروجک رو دیدم سپس رو به من کرد و گفت: سعی کنید برای آینده اش برنامه ریزی کنید و هر کمکی که از دست من بر بیاید حاضرم انجام بدهم.

داریوش گفت: روز اولی که از فرید گزارش تهیه کردید با پیشنهاد یکی از همکاران شما فرید رو در باشگاه صخره نوردی ثبت نام کردم و هفته ای سه جلسه فرید رو با خودم رشت می برم و زیر نظر رئیس هیت صخره نوردی استان به تمرین حرفه ای انجام میده.

داریوش گفت: وقتی استاد فرید اون رو دید گفت این پسر استعداد خوبیه و می تونه در اینده توی این رشته بسیار موفق بشه و از ما تشکر کرد که خیلی زود استعدادش رو شناسایی کردیم.

خلاصه بعد از انجام این صحبتها از خونه پسر عنکبوتی اومدیم بیرون و فرید شروع کرد به بالا رفتن از میله نه متری و کرکره ۵ متری که بقیه گزارش رو بدون شرح و تصویری دنبال می کنیم.

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on print

لینک کوتاه خبر:

https://soumanews.ir/?p=11054

اخبار مرتبط:

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

تصویر روز:

پیشنهادی: