اما امسال میخواهم به نام «رضا جان» و «محسن خان» رسانه های گیلان که سال گذشته دست شوم تقدیر سرنوشت از ما گرفت و جامعه خبری گیلان را به شوک فرو برد بنویسم.
از شمایی که معصومانه زندگی کردید و مظلومانه پر کشیدید!
از شمایی که در طی دوران پربرکت خبری تان معرفت و صداقت سرلوحه کارتان بود و همیشه دغدغه مردم داشتید.
از شمایی که باعث پیشرفت و ارتقای مدیران زیادی شدید اما آنها هرگز قدرتان را ندانستند و حتی در همین روز تجلیل از خبرنگاران نیز به فکر ارائه گزارش عملکردشان بودند و حتی رفتن شما هم آنها را به خود نیاورد!
از شمایی که مدیران فقط به حرف هوادارتان بودند و در عمل دغدغه ای جز کارشان (شما بخوانید خودشان) نداشتند که اگر غیر از این بود باید مشکلات بیمه ای و صنفی و بازنشستگی مان تا به حال حل می شد.
از شمایی که بخاطر نجابت ذاتی تان مدیران هرگز دردتان را درک نکردند و با اینکه همیشه خود را یک فرد آشنا با رسانه می دانستند اما هرگز به دنبال دوای دردتان نبودند!
از شمایی که با رفتنتان قلب مان را آتش زدید و همچنان در سوگتان می سوزیم اما کمی که فکر می کنم می بینم سرنوشتی جز سرنوشت شما در انتظار ما نیست!
آری ما خبرنگاران تنها ندای مظلومی هستیم که هرگز برای خودمان هیچ نخواسته ایم…! و همیشه نردبان ترقی خیلی ها بودیم اما دریغ از یک حمایت!
اما سخنی با تو همکار عزیز:
همکاران عزیز والله فقط خودمان باید به فکر خودمان باشیم. ما انسانهای روزهای سختیم، پس خودمان هوای خودمان را نگه خواهیم داشت و خودمان کمر همت به حل مشکلاتمان خواهیم بست.
امسال هم با همه سختی هایش در حال گذر است ولی در سالی بسر می بریم که ندای «این عمار» رهبرمان بیش از پیس به گوش میرسد، رهبری که ما را افسران جنگ نرمی می داند که بنیان اعتقاداتمان را نشانه گرفته و ماموریتی خطیر بر دوشمان گذارده تا پیش قراولان بزرگترین جهاد قرن یعنی جهاد تبیین باشیم.
پس بیاییم در لبیک به فرمان مقتدایمان همه برخیزیم، من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه بر می خیزند…
در پایان باید بگویم روز خبرنگار یادآور مجاهدت خبرنگارانی است که جان در کف اخلاص میگذارند تا رسالت پیامبرگونه خود را به سرانجام برسانند. این روز بزرگ بر تمامی فعالان این عرصه تبریک و تهنیت باد.
خاک پای همه بزرگان عرصه عشق و خبر
اسماعیل بلالایی